تعریف حقوقی
در اصطلاح حقوقی زمانی است که «شخص مقدمات تلف شدن مالی را فراهم می کند نه آنکه مستقیماً مالی را تلف کند مثل اینکه کسی گودالی در خیابان بکند و شخصی در آن سقوط کند و صدمه ببیند»{[1]}و یا اینکه شخصی پوست میوه اش را در خیابان بیاندازد و شخص دیگری روی آن بلغزد و زمین بخورد و صدمه ببیند.
حقوق دانان در تعریف سبب گفته اند: « مقدمه ی تلف را فراهم می آورد»{[2]}
علاوه بر این عرف باید ورود ضرر را منسوب به او بداند، و همچنین وجود نوعی تقصیر شرط ایجاد مسؤولیت میباشد.
2-2-1-تاریخچه سببیت در فقه و حقوق «در روایات، هیچ اشاره ای به سبب ومباشرت نشده است،وبه تبع آن درکتب فقهی نیزتاچندین قرن نشانی ازاین اصطلاحات مییابیم. تا اینکه برای نخستین بار در قرن پنجم، با اصطلاح مباشر و سبب روبه رو میشویم».ولی در عین حال شاهد تقسیم بندیهایِ متداولِ در قرون بعدی نمیباشیم.« در قرن هفتم ناگهان با تقسیم و تفصیل اصطلاح سبب روبه رو میشویم»{[3]}. از فقهای معاصرازجمله مرحوم صاحب جواهر قاعدهای عمومی با عنوان تسبیب را نمیپذیرند،دلیل اصلی ایشان،«نبودعنوان سببی یاتسبیب درروایات است وآنچه درروایات آمده فقط پارهای ازمصادیق سبب است،وتعاریفی که فقها ارائه نمودهاند تعریف اصطلاحی سبب است».{[4]} در حقوق با توجه به مبتنی بودن قوانین و مقررات بر موازین فقهی از ابتدای قانون گذاری به تبع فقها اصطلاحات سبب ومباشردرمجموعه قوانین دیده میشود،به عنوان نمونه قانون مجازات عمومی مصوب 1304 درمواد 28و172ازسبب ومباشرنام برده است.درقانون مجازات اسلامی مصوب 1370بحث ازتسبیب درکتاب دیات مطرح شده است،ابتدادرماده 317 و 318 ازباب موجبات ضمان،به تعریف این دواصطلاح پرداخته ودرموادبعدی وفصل ششم به ذکر احکام آن پرداخته است و درقانون مصوب سال 1392 هم درمواد 494 و506 به تعاریف پرداخته است. 3-2-1- اقسام سبب سبب با توجه به اعتباراتی به اقسام ذیل تقسیم میگردد: 1-3-2-1-تقسیم سبب براساس منشأاعتبار با توجه به این که، منشأ سبب از چه ناحیهای باشد، سبب به؛ سبب عرفی وسبب شرعی یاقانونی وسبب حسی تقسیم میشود. 1-1-3-سبب عرفی «به سببی اطلاق میشود که منشأ تشخیص و اعتبار آن عرف است، مثل؛ سم دادن که عرفاًموجب مسمومیت میگردد گاه ممکن است جانی به اعمالی روی آورد که فهم عرفی، فعل وی را سبب جنایت می شناسد. در حالیکه علّت جنایت امر دیگری است.»{[5]} مادّه 535قانون مجازات اسلامی مصوب1392 (دیات) مقرر می دارد «هرگاه چندنفر با هم سبب آسیب خسارتی شوند به طور تساوی عهده دار خسارت خواهند بود امّا اگر فردی اقدام به حفر گودالی کم عمق بنماید و دیگری آن را عمیق بسازد و فرد دیگری در گودال افتاده و بمیرد ، ضمان بر عهده اولی است زیرا طبق قاعده ، فاعل سبب مقدم که حاضر گودال کم عمق است ضامن خواهد بود». به موجب مادّه 534 قانون مجازات اسلامی مصوب1392 (دیات) «هرگاه براثر ایجاد سببی دونفر تصادم کنندو به علّت تصادم کشته شوند یا آسیب ببینند «سبب» ضامن خواهد بود.» همچنین کسی که بین عمل او و نتیجه مجرمانه واسطهای وجود داشته باشد که بدون آن نتیجه مجرمانه محقق نخواهد شد و به عبارت دیگر عمل او به تنهایی بعضی از اجزاء اولیه علّت جرم را به وجود آورده است او را سبب گویند. مانند کسیکه نزد حاکم گواهی دهد که فلان کس آدم کشته است. شهادت او سبب میشود که علیه مشهود علیه حکم قصاص صادر شود . 2-1-3- سبب شرعی یا قانونی « سببی است که شرع یا قانون به آن اعتبار میدهد»{[6]}مثل؛ شهادت که قانون و شرع به آن اعتبار داده است. با توجه به اعتباری که قانون یا شرع در صورت دارا بودن شرایطی به آنها اعطاء نموده، در مواردی که از ضوابط شرعی یا قانونی خود خارج شود، میتوانند سبب خسارت و زیان گردد.» هر کدام از این اسباب که نتیجه زیانباری را بهبار آورد، در صورت انتساب نتیجه به او و وجود رابطه سببیّت ضامن میباشددر این نوع جنایت جانی ایجاد کننده سببی است که با وجود آن به اعتبار احکام قانونی و شرعی مجنی علیه نسبت به مرگ یا صدمات مادون نفس استحقاق می یابد مانند شهادت مزور بر قتلی که مستوجب قصاص است یا گواهی کذب بر وقوع جرم شنیع زنای محصنه که در این موارد قاضی به استناد بینه اقامه شده اقدام به صدور حکم قتل و کمتر از آن می نماید. در اینجا درست است که قاضی حکم بر قتل یا کمتر از آن نسبت مجنی علیه صادر کرده است امّا در واقع این شهادت کذب است که به حکم قانون موجبات اجرای کیفر را فراهم آورده است . شاید که شهادت دادن بر این موضوع تأثیر «مادی» در اعمال مجازات نداشته باشد امّا بنابر موازین شرعی و قانونی این گونه شهادتها موجب میشود که مجازات مرگ و یا کمتر از آن ثابت گردد، پس اگر کسی تعمد در شهادت کذب داشته باشد محکوم علیه به واسطه همین شهادت کذب قصاص شود شاهد محکوم به قصاص می گردد هر چند گواه خود مباشرت در قتل نکرده باشد. 3-1-3- سبب حسی دخالت در جنایت با ایجاد سبب روانی و با اقدامات غیرمادی از دیگر انواع جنایت بالتسبیب است، در این گونه موارد علّت جنایت فعل دیگری است امّا جانی احساس و اراده مباشر را تا حدودی به خدمت گرفته است مانند آنکه به وسیله تشویق ، تحریک و یا اکراه و تهدید میل به جنایت را در دیگری تقویت نماید ، به نحوی که اراده آزاد جانی در نتیجه این تحریکات تحت تأثیر واقع شده و مرتکب جنایت گردد. در این شرایط اکراه کننده سبب روانی لازم را که همان داعی و انگیزه قوی ارتکاب جرم است، در دیگری ایجاد کرده است. 2-3-2-1- تقسیم سبب براساس جایگاه آن نسبت به نتیجه سبب به اعتبار اینکه به لحاظ وقوعی چه جایگاهی نسبت به نتیجه دارد. به سبب نزدیک (قریب) و سبب دور (بعید) تقسیم میگردد. 1-2-3- سبب نزدیک و بی واسطه « به سببی اطلاق میگردد که در زنجیره اسباب، آخرین سبب شمرده میشود، و بدون واسطه دیگری موجد نتیجه شده است، به عبارت دیگر سببی است که رابطه میان فعل و نتیجه مستقیم است»{[7]} 2-2-3- سبب بعید به مجموعه اسباب مقدّم بر آخرین سبب اطلاق میگردد به طور مثال؛ اگر کسی سنگی را در مسیر عمومی بگذارد و دیگری در کنار ان چاهی حفر کند، حفر کننده چاه به عنوان سبب نزدیک وکسی که سنگ را گذاشته سبب دور میباشد. «در صورت وجود سبب نزدیک و سبب دور (حالتی که معمولا در اجتماع طولی اسباب روی میدهد)بر اساس نظریه سبب نزدیک و بی واسطه، برخی حقوقدانان قائل به مقدم کردن سبب نزدیک، در ضمان ومسئولیت میباشند»{[8]}.« در فقه هر چند که این نظریه را به عنوان یک نوع احتمالی ذکر کردهاند، لیکن در میان فقها قائلی ندارد.»{[9]} 3-3-2-1- تقسیم سبب به اعتبار رابطه زمانی بافعل مرتکب بر این اساس که سبب چه رابطه زمانی با فعل مرتکب دارد، آیا همزمان با فعل وجود داشته، یا اینکه بعد از آن به وجود آمده؟ سبب به سبب مقارن یا موجود؛ و سبب طاری تقسیم میگردد.
1-3-3-سبب مقارن به سببی اطلاق میگرددکه هم زمان بافعل مرتکب وجوددارد. 2-3-3-سبب طاری «به سببی گفته میشود که، در حضور متهم یا زمان و مکانی که او کار خود را انجام داده فعال نبوده است، ولی در هنگام رخ دادن نتیجه یا پیش از آن فعال شده است. شرط اساسی برای اینکه عاملی سبب طاری باشد، این است که پس از ارتکاب کار متهم وارد شود»{[10]}به عنوان مثال: اگر متهم در زمانی که باد در حال وزیدن بوده آتشی بر افروزد و به سبب باد، آتش به ملک همسایه سرایت و کسی را بکشد، باد سبب مقارن محسوب میشود، ولی اگر در زمین خالی از سکنه بمبی قرار دهد سپس باد بوزد و بمب را به جای دیگر بیندازد و در آن محل موجب قتل کسی گردد باد سبب طاری شمرده میشود. لازم به ذکر است که «فعل سلبی یا امتناع از انجام وظیفه هر چند که متهم قانوناً ملزم به انجام آن باشد، در حکم وارد نشدن هیچ عاملی در سلسله اسباب میباشد، و مو جب قطع رابطه استناد نمیشود، مثل اینکه کسی دیگری را به قصد کشتن به درون استخر بیندازد و او غرق شود، اینکه نجات غریق به وظیفه -ی خود عمل نکرده، موجب قطع رابطه نتیجه با فعل کسی که او را انداخته نمیشود».{[11]} سبب طاری خودبه سبب طاری تابع وطاری مستقل تقسیم میشود. سبب طاری تابع«عاملی است که فعل متهم آن را ایجاد کرده است؛ یا عاملی است که فعالیت آن به جهت تأثیر شرطی به حرکت در آمده که فعل متهم آنرا ایجاد کرده است»{[12]}. مثل اینکه کسی به سوی سگی شلیک کند که نزدیک در باز خانه ی مالکش ایستاده است، سگ میترسد و به داخل خانه هجوم میآورد و با صاحبخانه برخورد میکند، و او را زخمی میکند. گریختن سگ به عنوان سبب طاری است که فعل متهم در آن نقش داشته است. سبب طاری مستقل«زمانی است که فعل متهم آنرا ایجاد نکرده باشد و فعالیت آن بدون تأثیر فعل متهم به حرکت درآمده باشد».{[13]}به طور مثال اگر کسی ملزم باشد کسی را به جایی ببرد ولی سهل انگاری کند و آن کس در جای خود بماند و دچار صاعقه گردد صاعقه به عنوان سبب طاری مستقل شمرده میشود. در رابطه با تعیین سبب مسئول میان سبب مقارن و سبب طاری، باید گفت که بر اساس قاعده کلی، سبب مقارن نمیتواند رابطۀ سببیّت میان فعل و نتیجه را از بین ببرد و سبب مقارن مسئول شناخته میشود. ولی برای اینکه سبب طاری رابطۀ سببیت را قطع میکند یانه؟ باید روشن شود که عامل سبب تابع شمرده میشود یا سبب مستقل. در سبب طاری تابع رابطه استناد میان فعل و نتیجه برقرار است و عامل طاری موجب قطع رابطه سببیّت نمیگردد، بر خلاف این سبب طاری مستقل رابطه استناد را قطع میکند و متهم مسؤولیتی ندارد.{[14]} 4-3-2-1-تقسیم سبب به اعتبار نقش عوامل دروقوع نتیجه به این اعتبار که آیا عمل شخص به طور مستقیم موجب وقوع نتیجه گردیده است، یا عوامل دیگری در کنار آن در وقوع نتیجه موثر بوده سبب به سبب یگانه و سبب جانشین (حائل) تقسیم میگردد. 1-4-3-سبب یگانه به سببی گفته میشودکه«فعل متهم که در میان عوامل نتیجه که میتواند سبب به مفهوم قانونی باشد واحد است»{[15]} 2-4-3- سبب جانشین درموردی است که«نتیجه موردنظرکه به شیوهای ناخواسته محقق میشوداغلب به عنوان نتیجه اقدام حائل شخص مجنی علیه یاشخص ثالث یامتهم یایک منبع غیر انسانی اتفاق میافتد »{[16]}. مانند اینکه متهم با اسلحه خود به سوی مجنی علیه شلیک کند و جراحتی در وی ایجاد کند، که میتواند در دو یا سه روز مجنی علیه را بکشد ولی کسی دیگر به دنبال کار متهم اول مستقیماً با شمشیر سر همان مجنی علیه را جدا کند، اقدام فرد دوم به عنوان سبب جانشین است. «اگر فعل متهم به عنوان سبب یگانه باشد، رابطه استناد میان فعل و نتیجه برقرار است و به عنوان سبب نزدیک است و مسئول میباشد. سبب جانشین موجب قطع رابطه استناد میان فعل متهم اول و نتیجه میگردد و فرد حائل به تنهایی نتیجه مجرمانه را به دوش میکشد و مسئول میباشد.»{[17]} -3-2-1- تقسیم سبب به اعتبار فعالیت عوامل به اعتبار اینکه عوامل نتیجه فعال باشند و بتوانند اوضاع ثابت را دگرگون کنند، و عوامل غیر فعال، سبب را میتوان به سبب ایستا و سبب پویاتقسیم کرد. 1-5-3-سبب پویا به سببی گفته میشودکه،عوامل نتیجه اوضاع ثابت پیشین راتغییرمیدهدودرذات خود فعال هستند. 2-5-3-سبب ایستا « به عواملی گفته میشود که، به خودی خود فعالیت ندارند و در شان آنها ایجاد نتیجه نیست.»{[18]}به طور مثال در حوزه اکتشاف نفت کارگری مواد آتشزا را از محل دور نمیکند و کارگر دیگر بدون توجه به مواد آتشزا به کار جوشکاری مشغول است، بر اثر اصابت جرقۀ آتش حریقی روی میدهد و سبب فوت عدهای میگردد، در این مثال مکان آغشته به نفت به عنوان سبب ایستا و ایجاد جرقه به عنوان سبب پویا میباشد. «در رابطه با تعیین سبب مسؤول در میان سبب پویا و سبب ایستا، قائلین به نظریه شرط پویای نتیجه قائل به مقدّم شمردن سبب پویا میباشند، زیرا هر چند که سبب پویا به تنهایی و به طور متعارف در زنجیره عوامل بدون تقارن با اسباب و موجبات دیگر کافی برای ایجاد نتیجه نیست، چون گویا و نتیجه ساز بوده است، خطای موجب مسؤولیت به شمار میرود.»{[19] } متن کامل پایان نامه فوق در این لینک از سایت ارشدها |